دروغ بگو ؛ تا باورت کنند....!! آب زیر کاه باش ؛ تا بهت اعتماد کنند....!! بی غیرت باش ؛ تا آزادی حس کنند ....!! خیانت هایشان را نبین ؛ تا آرام باشند ....!! کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!! هرچه نداری بگو دارم , هر چی داری بگو بهترینش را دارم ....!! اگر ساده ای ؛ اگر راست گویی ؛ اگر باوفایی .... اگر با غیرتی ! اگر یک رنگی .... همیشه تنهایی ... !!! همیشه تنها ....
خندید و دستش را دور ...تنم حلقه کرد، اما همان طور آرام کنار هم نشستیم. بعد گفت: همیشه به یه رودخونه فکر می کنم که جریان آبش واقعاً سریعه و دو نفر که توی آب سعی دارن همدیگه رو بچسبن، همدیگه رو سفت بگیرن، اما عاقبت می بُـرن. آب خیلی شدیده. باید تن به آب بدن و از هم جدا بشن. به نظرم وضعیت ما هم همینه...!
لعنت به اوني که راه به راه بهش اس ام اس هاي عاشقونه دادم
و اون اين اس ام اس ها رو به يکي ديگه ميفرستاد ..
لعنت به اوني که واسه رفتنش گريه کردم ، رفت واسه دوستاش تعريف کرد ؛ خنديدن..
لعنت به اوني بهش زنگ مي زدم تا صداشو بشنوم
و اون قطع مي کرد تا صداي يکي ديگه روبشنوه..
لعنت به اوني که به خاطرش رواني شدم و کلي افسردگي گرفتم آخرش بهم گفت :
خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. انها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند زن جوان: یواشتر برو من می ترسم! مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم! مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی. برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه افرید.در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت.
یکی بود تو قصمون وفا نکرد ... رفت و پشت سرشم نگاه نکرد ... یکی بود زندگیشو هوس سوزوند ... آبروش رفت و دیگه اینجا نموند ... یکی بود یکی نبود و یک پری ... یه بغل عاشقی های سرسری ... کی بود اون که طاقت گریه نداشت ... عاشق هوس شد و تنهام گذاشت ... کی بود کی بود اون تو بودی ... کاشکی از اول نبودی ... شاید باید می فهمیدم که قلب تو پر از ریاست ... دوست دارم گفتن تو درست مثل باد هواست
چشمان پسرک، به چشمان زیبای دخترک دوخته شد... پسرک با خود گفت که این ها، زیباترین چشمان دنیایند... پسرک یک شبه عاشق شد، چشمان دخترک را عاشقانه دوست میداشت، و خوشبختترین پسرک دنیا بود... اما روزی چشمش به چشمانی زیباتر از چشمان دخترک افتاد.... با خود اندیشید که این چشمان زیباترین چشمان دنیایند، و حس خوشبختی را دو چندان خواهند کرد... دخترک قصهٔ ما بار سفر بست، و از آن روز هیچکس دیگر او را ندید... حالا دخترک دیگر نیست، و پسرک چشمانی بس زیباتر از چشمان دخترک یافته، اما پسرک حس غریبی دارد... انگار حس خوشبختی در وجودش مرده... پسرک حالا میفهمد که این نگاه دخترک بود که زیباترین نگاه دنیا بود، نه چشمانش...
مرگ انتظار است عشق یکبار است جدایی دشوار است اما یاد تو تکرار است آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمانی که دوستمان دارند لجبازی می کنیم در آخر بابت آنچه که از دست دادیم فقط آهی می کشیم .... زندگی اجبار است
و با بالا رفتیم ماست بود قصه ی ما راست بود تموم بشه عشق قصه ای که کلاغه هیچوقت به خونش نمیرسه...
خون را دوست دارم چون در رگ جریان دارد... رگ را دوست دارم چون به قلب راه دارد... قلب را دوست دارم چون.... پایگاه عشق است ...
چقدر سخته...وقتی از شدت بغض گلو درد بگیری... اونوقت همه بگن...لباس گرم بپوش...
شهرت: آواره.. جرم: محکوم به عشق.. گناه: به دنیا آمدن.. مدت: نامعلوم.. آدرس: میدان عشق،خیابان وفا،کوچه صفا،منزل عاشق،پلاک هزار و دوست... تلفن: درد و رنج و غم و اندوه..
باشی هم دلت براشون تنگ میشه....!!
تو سرنوشت من نبود جز غم و دل شکستگی عمری گذشت و از تنم هنوز نرفته خستگی...!
کاش فقط بودی وقتی بغض میکردم...بغلم میکردی و میگفتی...ببینم چشماتو..منو نگاه کن...اگه گریه کنی.. قهر میکنم میرما...!!
هی غریبه ... روی کسی دست گذاشتی که همه دنیامه اینقدر راحت بهش نگو...عزیزم...
همیشه تو بن بست زندگی همه بر میگردن و سراغ عشق اولشونو میگیرن..... اما وای از زمانی که عشق اولتم رفته باشه سراغ عشق اولش.......
دستت را خسته نکن...محکم یا آرام فردا توهم تنهایی.....!
از این پس تنها ادامه میدهم...!باران که میبارد حتی به درخواست چتر هم پاسخ رد خواهم داد... میخواهم تنهاییم را به رخ این هوای دونفره بکشم... نبار باران....من نه چتر دارم.....نه یار..!!!!
مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد... دکتر گفت به فلان سیرک برو،آنجا دلقکی هست...! آنقدر تورا میخنداند که غمت را از یاد خواهی برد... مرد لبخند تلخی زد و گفت:من همان دلقکم...!!!..
تا به کی بازیچه بودن در دو دست سرنوشت..؟ تا به کی با ضربه های درد باید دام شد..؟ یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد..؟ بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار..؟ خسته ام از زندگی با غصه های بی قرار...!
غم اما هیچکدام به تلخی تظاهر به دوست داشتن *...کثیف نیست...!* زبان لعنتی ات سم ترشح میکند..... تو برایم لقمه نگیر... چه صادقانه پذیرفتی و چه فریبنده آغوشم برایت باز شد... چه ابلهانه!با تو خوش بودم... چه کودکانه!همه چیزم شدی،چه زود... بخاطر یک کلمه مرا ترک کردی... چه ناجوان مردانه... نیازمندت شدم چه حقیرانه وازه غریب خداحافظی به میان آمد... چه بی رحمانه!من سوختم،چه عاشقانه... ولی هنوزهم دوستت دارم....غریبه....!! آدمها چه راحت مسولیتشان را گردن دیگران می اندازند...!!
|
About![]()
مجنون را به محاکمه بردند گفتند توبه کن......گفت:...خدایا عاشقم عاشق ترم کن...
Home
|