زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. انها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند زن جوان: یواشتر برو من می ترسم! مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم! مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی. برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه افرید.در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت. از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند
نظرات شما عزیزان: zohreh
![]() ساعت16:50---29 آذر 1391
slm .az neveshtehat kheyli khosham omad azizam
![]()
|
About![]()
مجنون را به محاکمه بردند گفتند توبه کن......گفت:...خدایا عاشقم عاشق ترم کن...
Home
|